مجلس یازدهم کمتر از دو ماه دیگر آغاز به کار خواهد کرد، اما در این بین انتخاب رئیس مجلس بعدی و بررسی شانس گزینههای مطرح، موضوعی بحثبرانگیز بوده که حتی پیش از انتخابات گمانهزنیهای زیادی درباره آن از سوی گروههای مختلف سیاسی مطرح شد و کماکان ادامه دارد.
در همین رابطه، در گفتوگو با عباس سلیمی نمین تحلیلگر سیاسی، موضوعاتی همچون اختلافهای درونگروهی اصولگرایان، الزامها و ویژگیهای فرد شایسته ریاست و تأثیر دیدگاههای کلان یا خرد بر نحوه اداره امور مجلس را بررسی کردیم.
*به نظرتان در بین افراد وابسته به جریانهای مختلف سیاسی کدامیک شانس بیشتری برای کسب کرسی ریاست مجلس دارد؟
بر اساس ائتلافی که صورت گرفت و همه نیروهای اصولگرا ذیل سر لیستی واحدی قرار گرفتند، این دارای معنای خاصی است، بدین معنی که سرلیستی به عنوان انسجام حول آن صورت بگیرد؛ بنابراین من فکر نمیکنم که سرلیستی تنها در ارتباط اخذ آرا صورت گرفته باشد، بلکه این موضوع برای اداره مجلس هم بهعنوان یک گزینه محسوب میشود. بدین ترتیب همه جریانهای اصولگرا درنهایت پذیرای این امر شدند، گرچه جبهه پایداری برخی کارشکنیهایی را در این زمینه داشت و ظاهراً در آخرین دقایق به وحدت اصولگرایان تن داد، وحدتی که فقط لیست واحد نبود، بلکه بحث و اختلاف بین آنان بر سر موضوع سرلیستی هم بود.
در غیر این صورت، اگر مسئله سرلیستی مطرح نبود، جبهه پایداری قطعاً مقاومتی در این زمینه نداشت. اگر جبهه پایداری درنهایت به وحدت تن داد، به این معنی است که باید این موضوع را در ارتباط با ریاست مجلس هم مدنظر قرار بدهد.
بنابراین کسی که در انتخابات منشأ بوده، باید در درون مجلس هم به دنبال وحدت باشد. البته تصور میکنم وضعیت مجلس به همین سمتوسو هم پیش خواهد رفت، منتها برخی افراد بنا به دلایلی که مشخص است شاید به این وحدت تن ندهند و درصدد تفرق بربیایند، آنگونه که در دوران انتخابات هم همین مقاومتها را داشتند.
*جدای از این موضوع، ریاست مجلس چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
طبیعتاً پس از سالها یک فرصتی برای اثبات این موضوع که اصولگرایان دغدغه تأمین منافع ملت را دارند و در این مسیر صادق هستند و بر اساس الهام گرفتن از خط امام(ره) به دنبال مصالح مردم هستند، ایجاد شده است. حالا که این فرصت ایجادشده، باید کسانی امور اداره قوه مجریه و مقننه را بر عهده بگیرند که در این زمینه توانمندی قابلتوجهی از خودشان به ثبت رساندهاند. شاید خیلی از افراد مدعی این امر باشند، اما یا از کارنامه قابل قبولی در پستهای اجرایی برخوردار نبودند یا اینکه اصلاً پست اجرایی نداشتند؛ یعنی یک کارنامهای که نشان بدهد در مقام اجرا دارای توانمندی قابلقبول بوده باشند، ندارند.
بنابراین نباید خطر کرد و در این فرصت استثنایی که بدستآمده، باید از افرادی بیشترین بهره را برد که دارای کارنامه قابل قبولی هستند و همه جریانها از جمله عموم جامعه به این قضیه اذعان دارند که در چنین افرادی توانمندیهای خوبی وجود دارد و میتوانند کارهای بزرگ و سختی را در جهت ایجاد تحول در اقتصاد بهپیش ببرند.
*اینکه چه کسی رئیس مجلس شود، اهمیتی بر تحولات سیاسی کشور دارد؟ آیا شخص محوری در مجلس اهمیت دارد؟
مجلس آنگونه نیست که یک فرد بر کلیت آن حاکمیت داشته باشد، در مجلس زمینه تبادل آرا وجود دارد، منتها باید فردی برای ریاست انتخاب شود که بتواند امور مجلس و پیشبرد وظایف آن را بهخوبی مدیریت کند و سهم لازم از حکومتداری را داشته باشد. برخی افراد در حال حاضر مدعی ریاست مجلس هستند و اشخاص دلسوزی هم به نظر میرسند، اما متأسفانه فهم لازم را از حکومتداری ندارند و نمیدانند الزامات آن چیست. این افراد اگر در حیطه اداره مجلس قرار بگیرند، سبب بروز مشکلاتی خواهد شد؛ چون در واقع قابلیتهای لازم را برای فهم ریاست مجلس ندارند. بهطور مثال، همین جریان جبهه پایداری که عموماً انسانهای خوبی هستند، اما هیچ فهمی از حکومتداری ندارند و گاهی به اقدامهایی دست میزنند که موجب وهن حکومت میشود و این موضوع قطعاً شایسته نیست. متأسفانه علاوه بر این، جریان جبهه پایداری، افراد یا دیگر گروهها را وادار به واکنش میکنند. ما در مجلس آتی باید بتوانیم علاوه بر مدارای لازم با دولت کنونی، قدرت هدایت آن را هم داشته باشیم و برای محقق شدن این امر نیاز به ریاست فردی است که این الزامات و مفاهیم را کاملاً درک کند و شناخت لازم را نسبت به مسائل کشور داشته باشد. این فرد باید دارای بینش خوبی نسبت به شرایط و تحولات جهانی باشد و بتواند موقعیت ایران را در عرصهای بینالمللی و منطقهای بفهمد، بدین معنی که از یک نگاه کلان نگر برخوردار باشد. متأسفانه بسیاری از نمایندگان، نگاهی جزئی و گروهی به مسائل دارند و فاقد دیدگاه کلان حکومتی هستند. طبیعتاً باید در این زمینه دقت لازم صورت بگیرد تا فردی در جایگاه ریاست مجلس قرار بگیرد که بتواند بهره لازم را از این موقعیت برای پیشبرد امور ببرد.
*درحالیکه در درون اصولگرایان بحث و اختلافهایی بر سر معرفی گزینه پیشنهادی ریاست مجلس شدت گرفته است، به نظرتان آیا این گروهها تا پیش از آغاز مجلس یازدهم و انتخاب رئیس مجلس به وحدت خواهند رسید؟
اگر برخی جریانهای درونی اصولگرایان از خودخواهیها دور شوند و فریببازی جریانهای مقابل را نخورند و توسط دیگران تهییج نشوند، طبیعتاً به وحدت خواهند رسید؛ اما اگر فریببازی جریانهای رقیب را بخورند و دچار تصورات نادرستی درباره توان خودشان شوند، ممکن است عرصه نقشآفرینی را به جناح مقابل واگذار کنند. امیدواریم که برخی اصولگرایان با تعریف و تمجیدهای هدایتشده برخی افراد احساس نکنند که خودشان بهتنهایی شایستگی و توانایی لازم را برای ریاست دارند و بدین ترتیب در وادی اختلاف قرار بگیرند.
نظر شما